(یک جهان جلوه)
(یک جهان جلوه)
بوی عطرتنت آمد و، عشق رانشانم دادی
تشنه بوسید مد ، مستانه جوابم دادی
حس بویدن گل ، طبیعت عشق است
توشراب انگوررا ، روی لبانت نشانم دادی
من کجا و مستی ی ، غزلهای لبانت کجا
رقاصی وغزلخوانی عشق را ، تویادم دادی
بایک نگه هی ، که پرازایجازعشق بود
بالفظ زبانت تو همدلی ، یادم دادی
درقبله ی عشقی که ناخدایش ، دل بود
آن معجزه را ، چه خوب نشانم دادی
بی اذن توای عشق ، نتوان ره برم به خانه ی دل
تکبیروآوای عشق را ، به لبانم دادی
چون رنگ عشق ، ازچشم شررانگیزتوبود
یک جهان جلوه به افکار ،غلامد (غلام) دادی
غ..ر..آ..
[ دوشنبه 94/6/23 ] [ 8:38 صبح ] [ غلامرضا رمضانی آقداش ]